loading...
یادواره شهید محمد چمنی
منتظر بازدید : 525 جمعه 19 مهر 1392 نظرات (1)

                                               

به نام او که انسان را اينگونه آفريد
" الذی خلق الموت والحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا "

اوست خدایی که مرگ و زندگی راآفرید تا بیازمایتتان که درصحنه پیکار حق و باطل کدامین ازشما نیکوکارتراست.


سخن گفتن از شهید بسیار مشکل است؛ سخن گفتن ازعزیزترین بنده های خداوند در شأن ما نیست. سخن گفتن از کسی که به لقاءا... شتافت، در شأن اسیران زمین کی تواند بودن؟
آنچه ما می توانیم بیان کنیم تنها ذره ای ناچیز ازاعمال و کردار و گفتار شهید است؛ شهیدی که آیه آیه وجودش را در پشت دیوارهای زندان برای ساختن سوره زندگی به کار گرفت و در صحنه شهادت نیز شاهدی استوار گردید. او با مرگ خویش سوره پاک زندگی خود را تفسیر نمود و با گسستن بندهای حیات در لحظه لحظۀ زندگی خود حقارت مرگ را
گواهی داد. او ازماندن گریخت تا در غربت زمین نماند واز رفتن نایستاد تا در قلب تاریخ بماند. او درجستجوی شمس وجودی خویش از دیاری به دیاری دیگر رفت.

برای دیدن زندگی نامه به ادامه مطلب بروید

دیدن خلاصه زندگی نامه کلیک کنید

منتظر بازدید : 51 جمعه 18 اردیبهشت 1394 نظرات (1)

وقتی شنیدم توصیف آخرین لحظات زندگی دنیوی مادرتان را، که پر از آرامش بوده و راحت جان به جان آفرین تسلیم کرده است، خیالم راحت شد که شما حتما آنجا بوده اید؛ البته قبلش هم می دانستم و مطمئن بودم که می آیید، آخر ناسلامتی شما شهید هستید و او هم مادرتان بود ، اما حالا دیگر خیالم راحت است. میدانم دوتایی، هرچند نه! سه تایی، پدر و مادر و پسر دور هم هستید و 31 سال انتظار به پایان رسیده است. سی و یک سالی که برای مادرتان چه سخت گذشت. بارها از شما برای ما گفته بود و تعریف کرده بود. از شما بسیار شنیده بودیم، هرچند که همه حرفها نمیتواند یک نفر را آنطور که واقعا بوده، برای دیگرانی که ندیده اند، توصیف کند، اما خوب! همین اندک هم غنیمت بود برای ما.

مادر شما دیگر در بین ما نیست! و من تازه بعد از مرگ ایشان فهمیدم که چه دعای مستجابی داشته و چه نفسی؛ تازه بعد از رفتن ایشان و با حرفها و خاطراتی که از دیگران شنیده ام، فهمیدم که چه توفیقی را از دست داده ایم، چه سفره ای را خدا برای ما پهن کرده بوده و ما (بعضی هایمان یا شاید خیلی هایمان) چه با منت و اکراه سر این سفره می نشستیم.

ما دیگر توفیق همنشینی و هم نفسی با مادر شهید را نداریم!

                                               

منتظر بازدید : 250 سه شنبه 12 آذر 1392 نظرات (6)

صدای سوت قطار وادارم کرد با مشایعت کنندگانم در ایستگاه قطار نیشابور خداحافظی کنم و با عجله سوار قطار شدم همرزمانم و دوستان جدید هم سوار شدند مقصدمان اهواز است . یونیفورم استاندارد بچه های بسیج پوششمان را تشکیل می دهد و البته کاملا معرفی کننده مان هم هست لباس گشاد و چپی بر دوش ؟

تهران را پشت سر می گذاریم و شب عبور از تونلهای خط آهن جنوب در بخش کوهستانی آن خواب را از چشمهایم می زداید بقیه خوابند و من برای گذشت زمان به واگن رستوران میروم عجب این وقت شب پر است . جایی در بین صندلیها می یابم و می نشینم بسیجی خوش چهره ای کمی برایم جا باز می کند . به خواندن قرآن مشغول است صدای صوت دلنشین وی آرامم می کند و محو آن میشوم [...]

درباره ما
Profile Pic
برای عضویت در سامانه پیام کوتاه یادواره، و در یافت اخبار کلمه (شهید) را به شماره 30005897300001 ارسال نمایید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • امکانات
    وصیت شهدا
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 14,484